ماجرای ۲۰ هزارتماس شیطانی به چوبه دار رسید
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۷۴۴۴۷
اسفند سال گذشته وقوع جنایتی هولناک در منطقه چاپشلو از توابع استان خراسان رضوی، نیروهای انتظامی را به کنکاشهای تخصصی واداشت. بررسیهای پلیس در مرکز درمانی بیانگر آن بود که جوانی به نام «ایوب» بر اثر اصابت تیغه چاقو به قفسه سینه به قتل رسیده است. طولی نکشید که «احمد-م» (متهم به قتل) در منزل یکی از نزدیکانش در شهرستان درگز دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خراسان، درپی اعتراف صریح متهم ۲۶ ساله به قتل جوانی که مدعی بود با یکدیگر دوست صمیمی بوده اند، کیفرخواست این پرونده جنایی پس از انجام تحقیقات تکمیلی صادر شد و با توجه به اهمیت این جنایت تکان دهنده، پرونده مذکور روی میز قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قرارگرفت. این گونه بود که جلسات محاکمه به ریاست قاضی هادی دنیا دیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی در مشهد آغاز شد و متهمان درحالی پای میز محاکمه نشستند که قضات دادگاه به سطر به سطر این پرونده جنایی، اشراف قضایی داشتند.
گزارش اختصاصی این روزنامه حاکی است همزمان با تقاضای صدور حکم قصاص نفس از سوی اولیای دم، متهم به قتل مقابل قضات با تجربه دادگاه ایستاد و درحالی که دیگر همه مسیرهای انکار و داستان سرایی را بسته میدید، با ابراز پشیمانی از وسوسههای شیطانی که زندگی اش را به نابودی کشانده بود، به قضات دادگاه گفت:من با «ایوب» (مقتول) دوست صمیمی بودیم.
شب قبل از حادثه، همسر او به من پیام داد که فردا نزد من میآید! آن روز من دربیابان بودم که ساعت حدود ۷ و ۳۰ دقیقه یک خودرو از فاصلهای دور عبور کرد. «س» بلافاصله روبه من کرد وگفت:راننده این خودروی عبوری الان میرود و ماجرا را برای شوهرم بازگو میکند! و سپس در حالی که اشک میریخت، ادامه داد:حالا من خودم میروم وموضوع را به شوهرم میگویم. او هم میآید و تو را میکشد! دراین شرایط به «س» گفتم پس اگر میخواهی ماجرای این ارتباط را به شوهرت بگویی لااقل حقیقت را بگو! همه چیز را بگو!
خلاصه وقتی «س» ازآن جا رفت من هم چاقویی را که همیشه همراهم بود، بیرون آوردم چرا که تصمیم گرفته بودم خودم را بکشم! درهمین افکار غوطه ور بودم که «ایوب» با من تماس گرفت و با خشم و فحاشی گفت:تو را میکشم! به او گفتم، لازم نیست مرا بکشی! من خودم، خودکشی میکنم! با این جمله، طناب را برداشتم تا به کنار روستا بروم و آن جا خودم را دار بزنم! ولی در همین زمان مادرم زنگ زد و با گریه مرا منصرف کرد. بعد از این ماجرا به خانه رفتم و دراز کشیدم. هنوز مادرم گریه میکرد که ناگهان «ایوب» با چاقویی که در دست داشت، از راه رسید. گفتم اجازه بده پیامهای همسرت را نشان بدهم، ولی او خشمگین و عصبانی بود. طولی نکشید که باهم درگیر شدیم و درمیان همین کشمکشها هردو نفر روی زمین افتادیم. چاقوی او از دستش رها شد و مادرم آن را به گوشه دیگری پرت کرد.
وقتی بلند شدیم و مقابل هم قرار گرفتیم ناگهان تیغه چاقوی من به قفسه سینه اش فرو رفت. چاقو را بیرون کشیدم و درحالی که مادرم همچنان اشک میریخت سعی کردم با قراردادن دستمال روی محل جراحت از خون ریزی جلوگیری کنم که دیگر اطرافیان هم آمدند و خودم نیز نفهمیدم که چه کار کردم!
وی درپاسخ به سوال قاضی دنیا دیده (رئیس دادگاه) که پرسید آیا زمانی که شما چاقو را به قفسه سینه «ایوب» زدید، دست او هم هنوز چاقو بود؟ پاسخ داد:آن لحظه مرحوم چاقویی نداشت، اما طوری به من چسبیدکه نمیدانم چگونه چاقو خورد!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، درحالی که وکیل مدافع متهم تلاش میکرد تا اقدام وی را درقالب دفاع مشروع مطرح کند، قضات با تجربه دادگاه با استدلالهای قانونی و محکمه پسند، این دفاعیات را رد کردند چرا که قضات دادگاه معتقد بودند در لحظهای که متهم ضربه چاقو را بر پیکر «ایوب» (مقتول) وارد کرده است، او چاقویی در دست نداشت و آنها زمانی که ایستاده مقابل یکدیگر قرارگرفته اند فقط متهم چاقو را در دست میفشرد و ...
بنابراین گزارش، با پایان جلسات دادگاه، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به شور نشستند و درنهایت با رای قاطع، حکم به قصاص نفس و تحمل ۹۹ ضربه شلاق دادند و «س» را نیز به اتهام ارتباط نامشروع به تحمل ۹۹ ضربه شلاق تعزیری محکوم کردند، اما رای مذکور با اعتراض وکلای مدافع به دیوانعالی کشور ارسال شد تا به جنجال دفاع مشروع تاکید شود، ولی قضات سپید موی شعبه ۴۹ دیوان عالی کشور قضات قاصدی (رئیس) وشهبازی (مستشار) پس از بررسی دقیق پرونده، استدلالهای قاطع شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی را پذیرفتند و حکم قصاص نفس به همراه ۹۹ ضربه شلاق تعزیری را درحالی تاییدکردند که بررسیهای روابط خارج از عرف متهمان حکایت ازآن داشت که حدود ۲۰ هزار تماس و پیامک تلفنی بین آنها رد و بدل شده است.
بدین ترتیب متهم این «جنایت سیاه» در یک قدمی چوبه دار قرارگرفت و در انتظار اجرای حکم لحظه شماری میکند.
منبع:خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان خراسان رضوی مشهدمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: وقوع جنایت اعدام خراسان رضوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۷۴۴۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سحرگاه متفاوت یک زن و ۴ مرد پای چوبه دار
به گزاش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، نخستین فردی که پای چوبه دار رفت و قصاص شد، زن قاتلی بود که به خاطر سرقت النگو و طلاهای زن رمال، جان وی را گرفته بود. شروع این پرونده به شامگاه هفتم اسفند سال ۱۴۰۰ برمی گردد. آن روز به تیم جنایی پایتخت خبر رسید که زنی ۷۰ ساله با ضربات چاقو در خانه اش به قتل رسیده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد مقتول رمال بوده و بواسطه کارش افراد زیادی به خانه اش رفت و آمد داشته اند. بدین ترتیب این فرضیه مطرح شد که یکی از مشتریان پیرزن دست به جنایت زده اند. در صحنه قتل اثر انگشتی بدست آمد که احتمال می رفت متعلق به قاتل باشد.
بررسی ها برای رازگشایی از این جنایت ادامه داشت تا اینکه زن همسایه سرنخ اصلی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد: چهلم مقتول به صورت تصادفی صحبت های زن همسایه مان را شنیدم. زن همسایه که فریبا نام دارد به شخصی که آن طرف خط بود میگفت که از وقتی همسایهمان به قتل رسیده پریشان است و مقتول هرشب به خوابش میرود. برای همین احتمال میدهم که فریبا در ماجرای قتل زن دعانویس نقش داشته باشد.
زن همسایه به عنوان یکی از مظنونان پرونده بازداشت شد و در تحقیقات گفت: از وقتی مقتول کشته شده خوابهای پریشان و عجیبی میبینم. مدام خواب مقتول را میبینم که نام فردی را در خواب برده و میگوید قاتلش اوست. او به عروسمان اشاره میکند و من با دیدن این خواب خیلی پریشان شدهام. همین کافی بود که انگشت اتهام به سمت عروسشان که مشتریان مقتول بود نشانه برود. از سوی دیگر اثر انگشت به دست آمده از محل جنایت با عروس جوان مطابقت داشت.
وی بازداشت شد و در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد: شب حادثه گل کشیده بودم و حال خوبی نداشتم. قرار بود مقتول برایم دعای شکست طلسم و سحر و جادو بنویسد. به اتاق رفت که آن را بیاورد و من هم بهدنبالش راه افتادم. ناگهان کنترلم را از دست دادم و پیرزن را هل دادم و او روی تخت افتاد. بعد با دستانم خفهاش کردم و چند ضربه چاقو هم به او زدم و طلاهایش را سرقت کردم
این زن سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفت و قصاص شد.
دومین فردی که به دار مجازات آویخته شد، مرد میانسالی بود که ۲۸ فروردین سال ۹۹ همسر دومش را به قتل رسانده بود.
او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و انگیزه اش را اختلافات خانوادگی دانست. این مرد پس از محاکمه در دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و با قطعی شدن حکمش در یک قدمی مجازات قرار گرفت. این مرد پیش از طلوع خورشید روز چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه در زندان قزل حصار پای چوبه دار رفت و قصاص شد تا پرونده زندگیش برای همیشه بسته شود.
محکوم به قصاص دیگری که دفتر زندگی اش بسته شد، مردی بود که هفتم مهر سال ۱۴۰۰ در درگیری پسر جوانی را به قتل رسانده بود. وی در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و انگیزه اش را اختلاف با مقتول دانست. این قاتل صبح دیروز به دار مجازات آویخته شد.
چهارمین قاتل اما سرنوشتش با ۴ قاتل دیگر متفاوت بود. وی پنجم شهریور سال ۹۶ در درگیری جان جوانی را گرفته بود و نام وی در لیست اعدامی های دیروز قرار گرفته بود. اما بخت با او یار بود چرا که اولیای دم در زندان حاضر نشدند و به دلیل عدم حضور آنها، حکم قصاصش اجرا نشد و به زندان برگشت. پنجمین فردی که دیروز از پای چوبه دار به زندان برگشت، مردی افغان بود که پسر نوجوانی را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. او زمانی که پای چوبه دار، توبه نامه اش را ارائه کرد و همین موجب شد تا حکم اعدامش اجرا نشود و به زندان برگردد.